RSS " />
----------------------------------------------------------------
کاش می شد خالی از تشویش بود برگ سبزی تحفه ی درویش بودکاش تا دل می گرفت و می شکست عشق می آمد کنارش می نشست کاش با هر دل , دلی پیوند داشت هر نگاهی یک سبد لبخند داشتکاش لبخندها پایان نداشت سفره ها تشویش آب ونان نداشتکاش می شد ناز را دزدید و برد بوسه رابا غنچه هایش چید و بردکاش دیواری میان ما نبود بلکه می شد آن طرف تر را سرودکاش من هم یک قناری می شدم درتب آواز جاری می شدمآی مردم من غریبستانی ام امتداد لحظه ای بارانیم شهر من آن سو تر از پروازهاست در حریم آبی افسانه هاستشهر من بوی تغزل می دهد هرکه می آید به او گل می دهددشتهای سبز , وسعتهای ناب نسترن , نسرین , شقایق , آفتابباز این اطراف حالم را گرفت لحظه ی پرواز بالم را گرفتمی روم آن سو تو را پیدا کنم در دل آینه جایی باز کنم .
+نوشته شده در چهارشنبه 90 دی 14ساعت ساعت 8:52 صبحتوسط بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ، همه تن چشم شدم خیره به دن | نظرات شما ()
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ، همه تن چشم شدم خیره به دنعالیست
:: Themes Weblog :: :: designer :: :: Avaliha :: جدیدترین ژورنال لباس مردانه عکس بازیگران و خوانندگان بروز ترین سایت موزیک ویدیو و آهنگورزش 3 [1]برید-------------------------[آرشیو(3)]
Click Here For Tabligh In 20Theme.sub.ir
:: Themes Blog ::
کل بازدید : 20309 بازدید امروز : 9 بازدید دیروز : 0
انواع کـد های جدید جاوا تغیــیر شکل موس